شیرین کاری
موش کوچولوی من دیشب تولد عمه افسانه بود و همه خونه عزیز جمع شده بودیم تو مثل همیشه آقا و مااااااه بودی از سر کار که میام همین که زنگ و میزنم اولین کسی که جلو در می ایسته توای اولین کسی که نگام میکنه توای بعد همچین میای خودتو تو بغلم لوس میکنی که من میخوام بمیرم واست دیروز تا یه ربع ساعت تو بغلم بودی و من موهات و بوس میکردم و سرت و مثل گربه میمالیدی رو گردنم و منم لذت میبردم واقعا شیرینی سام سام من وقتی با همیم زیاد بازی نمیکنیم ، آخه تو اصلا زیاد اهل بازی کردن نیستی و بیشتر وقتت رو با موبایل و تبلت و تلفن میگذرونی با موبایل من به همه اس ام اس میدی و به همه شماره ها زنگ میزنی و گیم بازی میکنی یکی از شیطنت هات و بگم تا یادم نرفته دی...
نویسنده :
رها
11:33